گاه نوشته های یک معمار پاره وقت

ساخت وبلاگ

به امید روزی که گره های اتصال نه چندان عاقلانه ام به گذشته را باز کنم و چشمم به جلو و آینده باشد. 

کاش زمان به عقب برمیگشت گاهی. به ده سال قبل. 

گاه نوشته های یک معمار پاره وقت...
ما را در سایت گاه نوشته های یک معمار پاره وقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samsamaka بازدید : 4 تاريخ : دوشنبه 12 دی 1401 ساعت: 4:12

دیشب مهمان داشتیم. با خودمان هفت نفری بودیم. گاهش اوقات در جمع های اینچنینی از فاز خانمانه بودم بدم می آید و هربار قول میدهم سری بعدی تجدید نظری کنم. اما باز آش همان آش.  احساس می کنم کمی تا قسمتی خدا از دستم عصبانی ست. و بزودی باید رفع و رجوعی کنم برای همه ی رفتارهای بدی که گاهی حتی آگاهانه اتفاق می افتد. امان از تایم اضافه ی زیادی.تا شروع ترم جدید یک ماهی فرصت دارم. بدم نمی آید برنامه جدیدی اضافه کنم به روزمرگی ها. ولی لحظه به لحظه در فکر برنا مه های تابستان آینده و سفر مامان و بابا هستم. میزبانشان بودم هم حسی داردها!!!!  هفته آینده عروسی برادر همسر جان است و نشد که ما در این روزها و حال و هوا ایران باشیم. گاهی دلم تنگ لحظه لحظه ی حس های ناب و ساده ی شادی های دورهمی می شود. اما یادم که به حواشی ها می افتد البته کمی از آرامش غربت بدم هم نمی آید. غربت موجود خری است. انالیز کزدنش در هر شرایط بسته به حس آن لحظه و عمق دلتنگی ها متفاوت است.  بابا هر وقت از غربت می گفت نگاهش یک طورهایی رنگ عوض می کرد. رنگ نگاهش را حالا می فهمم. اما غربت داریم تا غربت. فعلا که خوبم :) گاه نوشته های یک معمار پاره وقت...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نوشته های یک معمار پاره وقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samsamaka بازدید : 9 تاريخ : يکشنبه 24 بهمن 1400 ساعت: 22:46

من برگشتم. و تصمیم دارم دوباره مثل سابق شروع به نوشتن کنم. به همون سبک خاص خودم شروع کنم به تحلیل شرایط و آدمها. اما این بار یکم متفاوت. از دید یک آدم متاهل. آخه حس می کنم می تونم ادعا کنم که دیدم نسبت به مسائل خیلی تغییر کرده! تاهل و تعهدآدم رو عوض می کنه. دغدغه ها و نگرانی ها شکل دیگه ای پیدا می کنن. جاشون رو مسائل خیلی خیلی بزرگتر از دوران مجردی میگیره. آرامش بیشتره اما به همون نسبت مسئولیت ها گاه نوشته های یک معمار پاره وقت...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نوشته های یک معمار پاره وقت دنبال می کنید

برچسب : بازگشت,دوباره, نویسنده : samsamaka بازدید : 15 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 13:29

من برگشتم. و تصمیم دارم دوباره مثل سابق شروع به نوشتن کنم. به همون سبک خاص خودم شروع کنم به تحلیل شرایط و آدمها. اما این بار یکم متفاوت. از دید یک آدم متاهل. آخه حس می کنم می تونم ادعا کنم که دیدم نسبت به مسائل خیلی تغییر کرده! تاهل و تعهدآدم رو عوض می کنه. دغدغه ها و نگرانی ها شکل دیگه ای پیدا می کنن. جاشون رو مسائل خیلی خیلی بزرگتر از دوران مجردی میگیره. آرامش بیشتره اما به همون نسبت مسئولیت ها هم بیشتر. یه وقتهایی دلم برای دختر کوچولوی ترسیده ی درونم که حالا باید طور دیگه ای رفتار کنه تنگ میشه. دلم می خواد رهاش کنم یکم نفس بکشه و به آرامش برسه. اما نمی دونم گاه نوشته های یک معمار پاره وقت...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نوشته های یک معمار پاره وقت دنبال می کنید

برچسب : بازگشت دوباره,بازگشت دوباره به گروه در تلگرام,بازگشت دوباره نوکیا,بازگشت دوباره طارمی به پرسپولیس,بازگشت دوباره شبکه تماشا,بازگشت دوباره طارمی,بازگشت دوباره دونگی به قصر,بازگشت دوباره ژیان و زانتیا,بازگشت دوباره عشق, نویسنده : samsamaka بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 21:42

ما شیرازی های خوش! یه اصطلاح خیلی کارساز داریم که با لهجه شیرینمونم اداش می کنم و لهجه آنچنان قوتی بهش می ده که خود واژه به تنهایی عمق ماجرا و دردمون رو می رسونه و دیگه نیاز به پیوست و ضمیمه هم نداره. کلا هر جا از این لهجه ی داغونمون بدم اومدا در مورد ادای بعضی کلمات خاص به نظر من مفید ترین و مناسب ترین ریتم رو داره! داشتم می گفتم. اون عبارت کذایی هم ایشون هستن: بَرِی کیییییییییییییییییییییییییییی؟؟؟؟؟؟؟والا بابا به خدا. بری کیییییییییییییییییییییییی؟ از اون حالت هایی هستش که خیلی زورم گرفته دستمم به جایی بند نیستش برا تخلیه! من نمیفهمم واقعا هندل کرد گاه نوشته های یک معمار پاره وقت...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نوشته های یک معمار پاره وقت دنبال می کنید

برچسب : کتی پری,بلک بری کیو 10,بلک بری کیبورد فارسی,کیف بری بری,عکس کتی پری, نویسنده : samsamaka بازدید : 21 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 21:42

گاهی اوقات نیازمند گونه ای از بی هدفی ام که کمک حالم باشد بفهمم که ام و چه ام!گاهی اوقات دلم برای خودم تنگ می شود. دلم می خواهد دست دراز کنم دست خودم را بگیرم دوتایی با هم برویم. من و خودم. گاهی اوقات دلم می خواهد مادر نازنینم را بغل کنم بگویم دیگر حالا می دانم که تنها تو و پدر دلسوز من بوده اید و هرگز تا دنیا دنیاست کسی به حد شما مرا دوست نخواهد داشت. گاهی دلم می خواهد برگردم به گذشته به هشت سال قبل راهم را از بیخ, از بن کج کنم. گاه دلم می خواهد کسی دیگر می بودم با خصوصیات دیگر. شایدم موجودی دیگر. شاید یک کلاغ بودن برای من بهتر می بود. گاهی دلم می خواهد باور نک گاه نوشته های یک معمار پاره وقت...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نوشته های یک معمار پاره وقت دنبال می کنید

برچسب : نفرین به زیست دلهره شیرین, نویسنده : samsamaka بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 21:42

از ساعت ٤ ظهر امروز بيست و دوم اكتبر ٢٠١٥ من تصميم دارم خودم باشم. و الان ٣:٥٩ هست و اين يعني فقط يك دقيقه تا جدايي از اين خر باقي مانده. البته من روزي سي و هشت بار اين تصميم كبري را اتخاذ مي كنم. 

گاه نوشته های یک معمار پاره وقت...
ما را در سایت گاه نوشته های یک معمار پاره وقت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : samsamaka بازدید : 18 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 21:42

امروز صبح با تلفن با مامان حرف زدم. فکر اینکه تابستان نیایند، یا فقط خودش یا فقط بابا بیایند دلم راشکاند. خدایا یک ماه نمی توانم میزبانشان باشم واقعا؟ امان. امان. امان. یک ساعتی رفتم والنتیر بودم در بتانی و امروز روز اماده کردن چک های مالی ماه گذشته بوده و فرز و سریع با دوست آفریقاییم بوکی کار را تمام کردیم و آمدم خانه. ناهارم را سریع خوردم و یک دمکرده ی بابونه هم. بس که از صبح دل درد داشتم! و مشغول کار کردن روی اولین هوم ورک کلاس برندینگم شدم و هیستوری ای که باید از لوگوی بی ام دبلیو در بیاورم و با تسلط توضیح بدم. عصر حس کردم دلم می خواهد سوغاتی بخرم و فران گاه نوشته های یک معمار پاره وقت...ادامه مطلب
ما را در سایت گاه نوشته های یک معمار پاره وقت دنبال می کنید

برچسب : از آنروز این خانه ویرانه شد,از آنروز این خانه ویرانه, نویسنده : samsamaka بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 18 شهريور 1395 ساعت: 21:42